براي ازدواج موقت چه لزومي به خواندن خطبه عقد است وقتي رضايت طرف حاصل است؟

آخرين و ساده ترين راهكار: ازدواج موقت

واقعيت اينست كه معضل فساد و فحشاء هر چه بيشتر موشكافي ميشود ، راه حل ازدواج موقت بيشتر و بيشتر خود را نمايان ميكند. آري ازدواج موقت آخرين راهكار است.چرا؟ براي رسيدن به جواب ، بصورت مختصر به بررسي ديدگاه نسل امروز ، كه نسل سوم انقلاب و با معضل بالا رفتن سن ازدواج و پايين آمدن سن بلوغ مواجه است ، مي پردازيم.

نسل جديد نسل پرسشگر

نسلي امروزي كه با امكانات ارتباط جمعي بسياري سر و كار دارد و به راحتي به انواع كتاب و ماهواره و اينترنت و ... دسترسي دارد ، در باره انواع مسائلي كه در اطرافش ميگذرد ، اعم از مشكل مهمي چون غريزه جنسي و نحوه ارضاء آن از طرق راههاي مشروع و ديني و اسلامي چراهاي زيادي در ذهن دارد و اين مسئولين و علماي ديني ما هستند كه قبل از گرفتار شدن اين نسل در گرداب شك و ترديد و يا افتادنشان در دام به اصطلاح روشنفكراني!!! كه براي هر حكم شرعي راه حل روشنفكرانه و رنگارنگ ارائه ميكنند ، بايستي به داد آنها برسند و اجازه ندهند باورهاي ديني كم رنگ شود.

براي مثال: من شخصاً با سئوال اينچنيني از سوي جوانان مواجه بوده ام:

1- چرا وقتي دو طرف براي ارتباط جنسي راضي اند ، نياز به اداء بعضي كلمات عربي (خطبه عقد) كه مفهومش را هم نمي فهميم هست؟

2- چرا وقتي اينهمه تجهيزات پيشرفته وجود دارد ، زنها باز هم بايد مثل چند صد سال قبل براي هر ازدواج دائم و موقت عده نگهدارند؟

اينها نمونه سئوالاتي است كه در باب ازدواج مطرح است. و سئوالات زيادي هم در بسياري مسائل اعتقادي در ذهن جوانان وجود دارد ، كه اگر ارباب قلم ، زود دست به كار نشوند و جوابي در خور فهم نسل امروزي ندهند ، بيم سوء استفاده دشمنان اسلام از اين نسل پاك ميرود. چه بسا كه به انحراف كشيده شوند.

((كمترين و ساده ترين جواب))

در جواب سئوال اول بايد گفت: بارزترين تفاوتهايي كه انسان با حيوان دارد در آداب معاشرت و اخلاق و رفتار و باورهاي ديني و اجتماعي است. اگر مسئله مهم ازدواج دائم يا موقت (ارضاء غريزه جنسي) بدون آداب و صرفاً بنا به رضايت طرفين صورت بگيرد ، چه فرقي بين انسان و حيوان است؟ حيوانها هم صرفاً بعد از دلربايي از جنس مخالف اقدام به برقراري ارتباط جنسي ميكنند و مدتي هم در كنار هم زندگي ميكنند.

رفتار اينگونه در غرب

نمونه بارز اين رفتار حيواني را در غرب ميتوان به وفور ملاحظه كرد و تقريباً ميشود گفت كه جامعه غربي آنرا به عنوان هنجار پذيرفته است و هركس در هر شرائطي صرفاً بنا به رضايت طرف مقابل اقدام به ارتباط جنسي ميكند و كسي هم معترض نميشود. اما آيا ميتوان تاوان سختي را كه غرب در اين مورد به خصوص مي پردازد ناديده گرفت؟ هرگز

چرا كه اساس و بنياد خانواده در غرب بر اساس همين رفتار سست و شكننده است و هيچ مرد و زني پايبند اخلاقيات نيست و بي بند و باري و فساد از در و ديوار جامعه زيباي غربي مي بارد. مسئله تا جايي پيش رفته كه هر وجدان بيداري را در غرب مورد سئوال قرار دهيم به خلاء دين و باورهاي ديني در غرب اذعان خواهد داشت.

موضوع مهمتر اينكه اسلام ديني است كه به كرامت انسان ارزش والايي قائل است . فلذا احكامي همچون جاري نمودن خطبه عقد و ... در باب ارضاء غريزه جنسي و نگه داشتن عده در زنها و ... فقط و فقط براي حفظ كرامت انسانهاست. هر چند دلايل و مباحث مهمتر فقهي و علمي در اين مورد وجود دارد ، ليكن فقط و فقط بصورت ساده براي درك آسان و به صورت منطقي به موضوع پرداخته ام. .